ارویناروین، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

امید زندگیم پسرم

سرزمین عجائب

  امشب با پانیذ اینا از ظهر بیرون بودیم وبعد از ظهر هم رفتیم سر زمین عجائب وتو کلی بازی کردی ...
29 آذر 1392

عکس محرم

این عکس محرم سال 91 این عکس محرم سال 92 اگه بدونی چقدر قشنگ زنجیر میزدی عزیز م دوتایی میزدی یه هیئت پایین کوچمون برد یه بار که صداش می اومد بردمت اونجا دیگه هر وقت اونجا رو میدیدی می گفتی اینجا هیئت منه ...
29 آذر 1392

دلنوشته های مامان

چقدر زود بزرگ شدی اروینم چقدر زود دستانم را رها کردی چقدر زود بدون من ایستادی وقدم برداشتی گاهی فکر می کنم چند بار دیگر با هم توی یک ماشین می شینیم وبه پارک می رویم اصلا مگر چند بار دیگر مرا به خاطر تشنگی سر صبحت با شک وتردیدواحتیاط بیدار می کنی ؟مگر چند باردیگر برای اوردن توپت از زیر مبل به من رو می اندازی ؟می دانم زودتر از انچه حدسش را بزنم کنار در مدرسه می ایستم و تورا به معلمت می سپارم چقدر زود برای رفتن به دانشگاه با تو وداع می کنم چقدر زود دست نرم وپنبه ای تورا در دستان کسی می گذارم که عاشقش باشی چقدر زود بدون من از خانه بیرون میروی بدون من از خانه بیرون خواهی رفت بدون من سفر خواهی کرد.....بدون من زندگی خواهی کردودیگر صدای مامان مامان...
28 آذر 1392

اموزشی

عز یزان بازدیدکننده در مورد کارهای هنری به جز بافتنی من بقیه هنرها رو بلدم اگر سوالی داشتید من در خدمتم مطرح کنید تا در حد توان اموزشش رو بزارم
27 آذر 1392

خواب ظهر

اینم از خواب ظهرت امروز مهمون داریم شما هم کمک کردی وخودت رفتی تو تختت خوابیدی به امید اینکه شب مهمون دازیم اخه مهمون خیلی دوست داری مخصئصا که بچه هم داشته باشن ...
27 آذر 1392

عکسها تولد عسل مامان

این عکس تولد سه سالگیتهبا کیک ماشین   این لباس تولدت با تم مرد عنکبوتی اونم مامانه عکس تولد 1 ساللی ودو سالگیت هر کاری کردم اپلود نشد ...
25 آذر 1392